موهامو کوتاه کردم
امروز با مامانم رفتم یه جای جدید که پر آینه بود بعد مامانم با یه خانومی شروع به صحبت کردن کرد و اون خانومه یه پارچه قرمز خوشکل انداخت رو تنم بعدم با یه قیچی و شونه افتاد به جون موهام من اولش فکر کردم یه بازیه اما بعدش گریه کردم اونم چه گریه ای...
بعد از چند دقیقه خانومه رفت و مامانم بغلم کرد بردم جلوی آینه یه نگاه کردم به خودم دیدم چقدر خوشگل شدم خیلی ناز شده بودم اینم عکسم البته بعد از حمام رفتن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی